از عصبانیت دارم سرمو به دیوار میکوبم.
مشکل اول اینه که من در یه برده داری به سبک نوین گیر افتادم.
طرف طوری پیام میده و کار میخواد انگار کلفت باباشم. داره مفتی مفتی ازم بیگاری میکشه و عین خیالشم نیست. حتی فکر نمیکنه که درس دارم و کلی بدبختی.
هر دیقه : هوی برده این کارو کن، هوی برده اونکارو کن، هوی برده فوری این غلطو بکن .
واقعا از کاسه ی صبرم پیزی نمونده که بخواد لبریز بشه .
از طرفیم آقای جنتلمن که دوست دارم تمام فحشای این کره ی خاو حوالش کنم و با هرچی سم مار مسمومش کنم راحت شم از شرش . گیر داده به یه رقابت بچگانه
آخه یکی نیست بگه چرا اینقد کری و نفهم.
همش انجمن انجمن میکنه و داره واقعا حال منو بهم میزنه.
دیگه واقعا خسته شدم. فکرم درگیر حاشیه هاست و عملا انرژیم داره از بین میره تو یه راه مسخره
خدایا منو گاو کن تا زندگیم محددود بشه به خوردن و خوابیدن و نفهمم چقد زندگی با این آدمای بی شخصیت و نفهم سخته
الهی آمین
درباره این سایت